بیقرار

آخرین مطالب

بال و پرت آسمانیست فااطمه.......

سه شنبه, ۱۷ آذر ۱۳۹۴، ۰۷:۲۵ ب.ظ

وبلاگم دردنامه شده...............

روزگاری شده...

فاجعه است.......

*********

با معادلات دنیا معادله نابرابری است! تو از دیدار من خوشحال می شدی و من از دیدار شما...حالا من با یادت و از دیدن عکست باید اشک بریزم، سهم من اشک شد فاااطمه، معادله نابرابری است، حسرت دیدار آخر بر دلم تا ابد ماند... قرارمان این نبود عزیز دل.......

دلم دارد پر از خاطره می شود، که بایادشان باران می بارد، بااااران....

همین چند ماه پیش بود که از روی دل پاک و با صفا و پرمحبتت در لحظات پر دردم آمدی تا تسلایم باشی، هنوز که هنوز است مانده ام چرا خواهر 16 ساله ام آمد، آخر جای تو آنجا نبود..آمدنت تسلایم بود هر چند دوست نداشتم در آن حال بیایی، عزیزم خیلی لطف کردی، حیف نمی دانستم حالا من باید برای مراسم پرگشودن ناگهانیت بیایم.......

آخرین بار همین چند هفته پیش با همه دردهایت که نمی دانستم اینقدر زیاد است، برایم نوشتی:

 

سلام خانم :) :) :) شکرخدا خوبم گرچه بعضی از روزها خیلی حالم خوب نیست ولی در کل الحمدلله

ممنون که به یادم هستین. خیلی دلم براتون تنگ شده. امیدوارم بتونم بازم شما رو ببینم

 

گول خوردم فاطمه... فکر نمی کردم به این زودی بگذاریمان و بروی ...

آآآآخ که دیدار روی پرمهرت افتاد به قیامت...

خدایا بچه ام روحش بلند و پاک بود و مظلوم رفت، محکم در آغوش پر مهرت بگیر و  آرامش بخش دل خانواده داغدارش باش....

بارالها که همه مال توییم، دل پاره پاره ما را هم نگاه کن...

خواهر کوچک دوست داشتنیم نبودنت سخت است، به مهربانی های خدا و به عنایات حضرت مادر و آقا سیدالشهدا سپردیمت...

خواهر کوچک و عزیز و مهربانم هرگز از خاطرم نخواهی رفت... دعایم کن فاطمه..............


                                      
  • بی قرار

نظرات  (۳)

فاطمه...دردداشت واقعارفتن یه ۱۶ساله...حتی برای منی که کمتر میشناختمش
خدارحمتش کنه،روحش اروم باشه ان شاالله
تسلیت میگم
پاسخ:
ان شاالله...
ممنون غریبه آشنای بزرگوار

:|

سکه زندگی دو رو دارد؛
گاه غمگین و گاه غمگینی.

پاسخ:
گاه غمگین و گاه غمگینی... خوب گفتی خانوم شاعر ما
  • فاطمه ضرابی
  • خدایش بیامرزد 
    خدایم رحم کند ...
    پاسخ:
    سخته وقتی بچه های آدم برند...
    انگار دیروز بود وقتی اومد و با خوشحالی خبر خواهر دار شدنشو بهم داد، بعد اینکه در جمعی داشتند خوشحالی تک بودنشونو ابراز می کردند  و گفتیم خواهر داشتن یه چیز دیگست، خاطرش مونده بود.. حالا حورا خانوم کوچولو تنها شد و فاطمه بال و پر گرفت...

    باور رفتن عزیزان خیلی سخته(هرچند خودمونم به زودی میریم) و رفتنشون خوب به ما نشون می ده دنیا حقیرترو گذراتر از اونیه که فکرشو بکنیم، یهو هم تموم می شه...

    خدایمان رحم کند و رحم کند به این اوضاع آخر الزمان....


    ارسال نظر

    ارسال نظر آزاد است، اما اگر قبلا در بیان ثبت نام کرده اید می توانید ابتدا وارد شوید.
    شما میتوانید از این تگهای html استفاده کنید:
    <b> یا <strong>، <em> یا <i>، <u>، <strike> یا <s>، <sup>، <sub>، <blockquote>، <code>، <pre>، <hr>، <br>، <p>، <a href="" title="">، <span style="">، <div align="">
    تجدید کد امنیتی