بیقرار

آخرین مطالب

۵ مطلب در مرداد ۱۳۹۳ ثبت شده است

۲۴
مرداد

گذشتن از چیزهایی (یا از دست دادن چیزهایی) و به دست آوردن چیزهایی از نوع دیگر.. نامش چه بود؟!

خیر وشرش هم بماند، ها؟!!

نه اتفاقا همه چیزش مهم است این جناب " انتخاب "

خودش، عاقبتش و حتی جوانبش...

و این انسان است که مخیر آفریده شده.......

خدا کند همگی در طول و عرض زندگی بهترین انتخاب ها را داشته باشیم به عنایتش...

انتخاب دوست، انتخاب مدرسه، انتخاب رشته، انتخاب هدف برای زندگی، انتخاب الگوهای ارزنده  زندگی، انتخاب مسیر زندگی، انتخاب سبک زندگی، انتخاب همراه زندگی، انتخاب شغل، انتخاب استاد و چراغی پرنور برای ادامه راه، و حتی انتخاب عاقبتی که انتهایش ختم به خیر باشد و مرگی شیرین (از جنس شهادت)، و انتخاب و انتخاب و انتخاب...

توکلی همراه با اعتماد و خود را به او سپردن و متوسل شدن و همت می طلبد جانا...

یادم هست با استاد بزرگوارم بحثی داشتیم و در جایی از صحبت به اینجا رسیدیم، که با اجازه از محضر شریفشان ربطش می دهم به این موضوع و با زبان خودم بیانش می کنم (اگر در انتقال صحیحش به مخاطب ایراداتی دارد لطفا عنایت بفرمایند و تصحیحش کنند)


این بسته ی زندگی n مسیر دارد که به اقتضای انتخاب هر کدامش یک خروجی خواهیم داشت که در دستگاه باری تعالی همه اش تعریف شده و چیزی خارج از ید قدرت و حاکمیت او نیست، این ماییم که با انتخاب خود یکی از خروجی ها را خواهیم داشت...

خود را به ورطه هلاکت بیندازیم، یا بیهوده سپری کنیم یا نردبانی بسازیم برای حرکت پیشرونده در مسیر یا نردبانی محکم با سرعت بالارونده عالی برای رسیدن به مقصد متعالی...

 

خدا دستمان را بگیرد و بگذاردمان در مسیر درست،  و بهترین و کوتاه ترین مسیر را نشانمان دهد و پرفروغ کند آن را برایمان در این وانفسای آخر الزمان.. که زمین ملتهب است و منتظر، و دیگر لحظه شماری می کند آن اتفاقی عظیم وعده داده شده را و شاید دیگر فرصت چندانی برای اشتباههای سنگین و حتی کمی سنگین و بازگشتی آرام  و سر فرصت به مسیر نداشته باشیم....



^^^^^^^^^^^^^^^^^^^^^^^^^^^^^

پ.ن:

- تغییر و انتخاب دیگر، جاهایی لازم است، جدا شدن و کندن از چیزها، عادت ها وابستگی ها، درد داردها، منتها تمرین کوچک و خوبی است برای زمانی که باید از دنیا دل کند و به قرار گاه اصلی رهسپار شد...

- در عرض یک هفته دو انتخاب مهم و کمی تا قسمتی سرنوشت ساز با دو موضوع مختلف... با زیباییها، شیرینی ها، تلخی ها، اضطرابها و دلواپسی ها و دل نگرانی هایشان هر کدام به یک شکل...

و انجام شد و هر دو گذشت... انشاالله به خیر.... یا عماد من لا عماد له! خود را به تو می سپاریم

  • بی قرار
۲۳
مرداد

بخوان از چهرهی طفلانم اینک مشق غربت را
بخوان در گوش خاموشان عالم این مصیبت را

فلسطینم، صدای رنج انسانم، مرا بشنو
که شعر داغ من تا آسمان برده بلاغت را 

فلسطینم که صبحاصبح با نعش عزیزانم
به دوش خستهی خود میکشانم بار حیرت را

کماکان قصهی من مانده در پستوی خاموشی
مبادا از جهان یک شب بگیرد، خواب راحت را

بگو شیپورهای شایعه خاموش بنشینند
و بشنو از دل آوار، آواز حقیقت را

مرا با قامت خونین یارانم ، تماشا کن
ببینی تا مگر حیرانی صبح قیامت را

برای کودکان، لالایی از جنس رجز خواندم
که در گهواره  فهمیدند معنای شهادت را

فلسطینم ،سلاحی دارم از آه و نمی ترسم
نثار جان دشمن میکنم طوفان وحشت را


فلسطینم، غم آخرزمانم، قبلهی اول
که زیر تیغ میخوانم نماز استقامت را


میلاد عرفان پور

  • بی قرار
۱۷
مرداد

به یاد شهید عباس بابایی

و بهانه سالگرد شهادتش

[شهادت: 15 مرداد 66-روز عید قربان]



خاطره ای که هر وقت می خوانمش درسش تازه است با مروری قابل تامل و تذکر:

- تفکری عمیق

- سپاس و حمد الهی

- توجه دادن اطرافیان

- اشاره به عظمت عظیم ترین


خواهر شهید(اقدس بابایی):

پدرم، مرحوم حاج اسماعیل بابایی، باغ کوچک انگوری در شهرستان قزوین داشت. یک روز جهت برداشت محصول باغ، همراه خانواده به باغ رفته بودیم. عباس که در آن روزها نوجوانی بیش نبود، با مشاهده خوشه انگور که بر روی ساقه یکی از تاکها خودنمایی می کرد، از پدرم خواست تا لحظه ای خوشه انگور را از ساقه اش جدا نکند. در حالی که همه از خواسته او شگفت زده شده بودیم، بی درنگ رفت، وضو گرفت و دو رکعت نماز شکر به جا آورد. پس از لحظه ای به آرامی آن خوشه را چید و در سبد گذاشت. او به هنگام جدا کردن انگور از ساقه اش به ما گفت:
ـ نگاه کنید! خداوند چقدر زیبا و دیدنی دانه های انگور را در کنار هم قرار داده است! بوته انگوری که در زمستان خشک به نظر می رسد در فصل بهار چهره‌ای سبز و شاداب به خود می گیرد و میوه آن به این زیبایی رنگ آمیزی می شود. اینجاست که باید به عظمت و قدرت خداوند بی همتا پی برد.
این عادت عباس بود که هنگام خوردن انواع میوه ها آنها را به دقت نگاه می کرد و برای این کارش توجیه زیبایی داشت. او می گفت:
ـ ببینید؛ میوه ها انواع گوناگونی دارند؛ ترش، شیرین، تلخ و هر یک خاصیت هایی برای انسان دارند که هنوز بشر از درک همه آنها ناتوان است. پس ما باید بر روی نعمتهای الهی به طور عمیق فکر کنیم و از آنها سطحی نگذریم.

 

شهید بزرگوارم

تواضع چشمانت هم درس آموز است...


  • بی قرار
۱۲
مرداد

این هم عضو لطیف و سرسبز خانواده ما، رایحه گلهای ظریف و سفید رویش طبعت را به لطافت می کشاند...

رایحه خوشش تقدیم شما...


******

پ.ن:

جانمازی که برایم روح دارد و حسابی دوستش دارم...

جانماز ترمه ی یکی از بچه های دوست داشتنی ام، سر نماز جماعت ها جانمازش بود، روح نماز و زیبایی حضورش در محضر مهربانترین که به جانمازش هم سرایت کرده بود نظرم را جلب کرد، منتقلش کردم با ختم به التماس دعا..

وسط جانمازش یک پارچه سبز از حرم مطهر حضرت امیر.ع.، قسمتش شده بود وقتی خودش مشرف شده بود.. قبل از رفتنش از پیش ما جانمازش را با همه موجودیش بدون کم و کاست جمع کرده، با قلب باصفا و مهربانش هدیه ام داد، قلبی چون دریا آبی و آرام مثل نام زیبایش مطهر و زلال (خدا قلب سلیم عطایش کند) و شد همراه قشنگ خلوتهایم، بین بنده و خدایش، یاس ها هم مهمان سفره آبیش شدند...

 

  • بی قرار
۰۷
مرداد

ساعت سه و نیم نیمه شب

عید فطر 1393

 

دل بی تاب بی تاب...قفل کرده همه چیز، دلتنگی رفتن و بدرقه بهترین ماه...

پای جانماز مانده ای چه کنی....چه بخوانی؟ چه نجوا کنی؟ ذهن صحیفه بی نظیر امام سجادش را می طلبد، دل تنگ تنگ تنگ است، آرام نمی گیرد...

یا اله العاصین و المشتاقین...یا ارحم الراحمین... یا ستار العیوب... به حق علی اغفرلنا و لوالدینا و للمومنین و المومنات و المسلمین و المسلمات.... الهی نجنا من النار... الهی غیر سوء حالنا بحسن حالک... الهی اشف کل مریض... سیدی... نظر عنایتت...  که هر سال ترمز ما را می کشد که آهای بنده من، من اینجایم، کجا می روی؟! این تو و این آغوش رحمت من، بیا......

و او که با محبتش منت می گذارد و تو را یک ماه میهمان خودش می کند، و شیطان این دشمن قسم خورده  انسان را به خاطرمان در غل و زنجیر می کند تا نزدیکی به خودش قشنگ تر و زلال تر اتفاق بیفتد...

ماه رمضان امسال عجیب گذشت، با گرمای هوایش با جان انسان که نشانت داد چقدر ضعیفی، حواست باشد، با همه این احوال ماه رمضان را خودش به لطفش دستت را محکم تر می گیرد..

ماه رمضان امسال  با دغدغه هایش برایت گذشت، سختی های آخر الزمان، نگرانی ها، بیماری ها،

و حتی جنگ ها و تجاوزات کوردلان غاصب و غصه های کودکان و زنان و مردان مظلوم غزه، و...

و گذشت با نبودن ما در محضر عزیزترین انسان روی کره خاکی، که اگر بودیم در محضرش دنیایمان گلستان بود...

ماه رمضان امسال گذشت، با دعای عظیم ابوحمزه اش، با دعای افتتاحش که  شبهایی با یاد او.عج. سپری کردیم

ماهی که دستم داد که دنیا هم همین جور می گذرد، لحظاتی که از دست می روند و حسرت بر دل...

خدا کمکمان کند برای ادامه راه، برای بیداری دلنشین سحرها، برای توجه بیشتر به کلام پر نورش،

کاش شیطان تا همیشه در غل و زنجیر بود، و پای نفس در لگام..

 

استاد سفارش کرده است قبل از نماز عید با دقت  قنوت نماز را با مفهومش مرور کنیم، بفهمیم چه می خواهیم و چه می خوانیم

خدا را شکر  که انتهای ماه مبارک منتهی است به نماز عید آن هم پشت سر آقایم و چقدر می چسبد...

به قول همسنگر عزیز و بزرگوارم خدا را شکر بابت نعمت آرامش در کشورم و خداکند فتنه ها رفع گردد از جهان اسلام...

 

اَللّهُمَّ اَهْلَ الْکِبْرِیاَّءِ وَالْعَظَمَةِ وَاَهْلَ الْجُودِ وَالْجَبَرُوتِ وَاَهْلَ الْعَفو وَالرَّحْمَةِ وَاَهْلَ التَّقْوى وَالْمَغْفِرَةِ

...اَنْ تُدْخِلَنى فى کُلِّ خَیْرٍاَدْخَلْتَ فیهِ مُحَمَّداً وَ الَ مُحَمَّدٍ وَاَنْ تُخْرِجَنى مِنْ کُلِّ سُوَّءٍ اَخْرَجْتَ مِنْهُ مُحَمَّداً وَ الَ مُحَمَّدٍ

...اَللّهُمَّ اِنّى اَسْئَلُکَ خَیْرَ ما سَئَلَکَ مِنْهُ عِبادُکَ الصّالِحُونَ وَاَعُوذُ بِکَ مِمَّا اسْتَعاذَ مِنْه ُعِبادُکَ الْمخلصونَ

 

رمضان می رود و قاب نگاهم نگران

بغض محراب دلم محو وداع رمضان

بگشا دست دعا را به تمنای حضور

ای خدا ذکر همه را به اجابت برسان

 

عیدتان پر از مغفرت و رحمت و باران کرامت الهی و بسیار التماس دعا....

***************

ضمیمه:






======================
پی نوشتی با طعم درددل:
- چقدر سفارش شده ایم که در روز عیدفطر خود را به نماز آقا.حفظه الله.برسانیم و در جای دیگر اقامه نماز جماعت عید در شهر نکنیم
نماز به اقامه ولی امر مسلمین جهان حضرت آقا.حفظه الله. و نمایش عظمت مسلمانان(نه پراکندگی آنها در سطح شهر) و بقیه دلایل بماند،
در مسیر رفت همیشگی به سمت مصلا که سریع تر ما را به مقصد می رساند برخوردیم به بسته شدن خیابان اصلی اول صبحی به خاطر نماز جماعت عید مسجدی و مسیر کوتاه جند دقیقه ای، تبدیل شد به چه دور زدن عجیبی در همت غرب و... جای حکیم شرق!! و نگرانی برای رسیدن به نماز... که البته به لطف خدا به موقع رسیدیم.
کمی به این موضوع اندیشه کنیم...

- حکایت نظم بخشی به صفوف نماز و تسهیل در رفت و آمد و به خصوص خروج نمازگزاران و هدایت آنان در نماز جمعه و نماز عید با نگرش به الگو بودن رفتار و منش مسلمان ایرانی در سراسر دنیا حکایتی است که انگار درست شدنش منوط است به بعد از ظهور!!
  • بی قرار