بیقرار

آخرین مطالب

۷ مطلب در آبان ۱۳۹۳ ثبت شده است

۲۷
آبان

ساده ی ساده در اوج پیچیدگی های عجیب و غریب آدمها

و قصه های مات کننده و شیر و پلنگ! این دوره و زمانه و... ،

در لحظه ای دست لطافت مست کننده یک گلبرگ ظریف گلی زیبا تلاطم قلبت را می گیرد...



  • بی قرار
۲۳
آبان

  • بی قرار
۰۹
آبان

دلم خیلی غصه دارد.... صدای کلیپ صوتی یکی از عملیاتهای دفاع مقدس با حال و هوای درب و داغان ما آمیخته شده که صدای غصه هایمان را کسی نشنود.... تنگی بعداز ظهر جمعه مزید بر علت که همه روح را مچاله کند....همین الان کوله را پر کردم و دادمش دست دل دوست عزیزی که امروز خبر داد عزم جزم کرده دارد می رود خدمت حضرت ثارالله،سیدالشهدا.ع. و مقصدش سرزمین کربلا، چند روز قلیل به تاسوعا و عاشورا......

دلم رفت.......

با اشک و غصه های دلم بدرقه اش کردم، ندید اما گذاشتمش سر کوله ی لبریزی که قرار گذاشتم نزد حضرت ارباب بقچه هایش را دانه دانه باز کند...

محرمت خیلی کربلایی دوست جان... سلام ناتوان این دور مانده از ارباب را به محضر مولایمان برسان.....


 

  • بی قرار
۰۹
آبان

اللهم لک الحمد حمد الشاکرین لک علی مصابهم


معلم مهربان از درسهای سجده زیارت عاشورا می گفت:
*
دخترای عزیزم،
به نظرتون چرا به سجده می ریم و از خدا بابت این مصیبت عظما تشکر می کنیم؟!
*
بچه ها گوش شدند، سکوت شدند، فکر شدند...

واقعا چرا؟!
تشکر!! اون هم برای مصیبت.... !!!!!
*
 و نهایت چنین گفت آن فرزانه معلم مهربان، بخشی از درسهای سجده ی زیارت عاشورا را:

1- سجده شکر می ریم برای سپاس از نمایش ابدی خوبی و بدی

2- شکر می کنیم خدای سبحان رو در سجده ی زیارت به خاطر
بخششی که در گریه های عاشورایی
قرار داده

*
برای من هم که مستمع بودم عجب نکات ظریف و ارزشمندی بود....

  • بی قرار
۰۳
آبان

دهر بر مراد سفلگان می چرخد تا تو در کشاکش بلا امتحان شوی و این ابتلائات نیز پیوسته می رسد تا رغبت تو در لقای خدا افزون شود...

 
ای دل، شتاب کن تا خود را به کربلا برسانیم!

می گویی: مگر سر امام عشق را برنیزه ندیده ای و مگر بوی خون را نمی شنوی ؟ کار از کار گذشته است .
قرن هاست که کار ازکار گذشته است ...

اما ای دل ، نیک بنگر که زبان رمز ، چه رازی را با تو باز می گوید :‌

کلّ ارض کربلا و کلّ یوم عاشورا...


و ای دل! تو چه می کنی؟ می مانی یا می روی؟
داد از آن اختیار که تو را از حسین جدا کند ...(و از حسین زمانت.....)



شهید سید مرتضی آوینی


                                                         
  • بی قرار
۰۲
آبان


بازخوانی نامه شهید سید حسین علم الهدی در اوایل سال 56 به خواهرش:


خواهر عزیز، صدیقه

پس از اهداء سلام و درود، رسیدن به فلاح را برایتان آرزو می‌کنم.

چون در آغاز قدم گذاشتن در سال جدید از شما دور بودم و نتوانستم خود را به این راضی کنم که سال نو را آغاز کنیم و در این لحظات حساس از عمر...

*****

همسنگران بزرگوار بعد از مطالعه نامه:

- پاسخ شما به شهید بزرگوار چیه؟
- چه چیزهایی از نامه شهیدسید حسین دریافت کردید؟ و بهتون توجه بیشتر داد؟

اگر مایل بودید در این دو مورد بنویسید. مشتاق خوندنش هستیم و این که از برداشت های هم بهره بگیریم و استفاده کنیم.


  • بی قرار
۰۲
آبان

انا لله و انا الیه راجعون

ما مال خداییم...


(درسی بود که از محضر یکی از شاگردان حضرت آیت الله مهدوی گرفتم. نه اینکه ما از خداییم، بلکه ما مال خداییم)

سر کلاس درس استاد، و جسته گریخته مشاهده بعضی شاگردان با ایمان و با اعتقاد، ولایی و توانمندی که در دانشگاه عالم وارسته حضرت آیت الله مهدوی کنی تحصیل کرده بودند و تعاریفی که از ایشان می شنیدیم، غیر مستقیم ارادتمان نسبت به ایشان شکل گرفت... در کنار پرورش شاگردانی پرتوان، خدمات ایشان در مسئولیت های مملکتی که بعدها بیشتر عیان خواهد شد، و بماند نادانسته های ما از ایشان که کم نیست. 

رفتن عالمان وارسته و صبور و پایبند به انقلاب و امام و رهبری اگر بگوییم ضایعه ی جبران ناپذیر است به دور از حقیقت نیست...

خوشا به سعادتش که رهبرش بر او نماز خواند و بدرقه اش کرد تا آسمان...

به واسطه بهره گیری غیر مستقیم از ایشان از طریق شاگردان تربیت یافته مکتب این بزرگوار بر خود لازم دانسته یاد ایشان را گرامی بدارم.

و از خدای منان طلب کنیم رحم و عنایتش را که فقدان ایشان شروع سختی هایی نباشد که با وجود بودن با برکتشان، از مملکت ما دفع شده بود...

رحمت و رضوان الهی نصیبشان

  • بی قرار