بیقرار

آخرین مطالب

۱ مطلب در مهر ۱۳۹۷ ثبت شده است

۱۴
مهر

عزیزتر از جانمان پر باز..... شهریور ماه ۹۷

امروز برای آخرین بار لباسهایت را شستم.. مات و مبهوت....

همانها که در بیمارستان رفتن آخر بر جسم و جان نهیفت بود...

ازظهر نتوانستم ببارم، هنوز هم نمیتوانم ببارم، بعضی گلو گیر همه وجودم را فرا گرفته است...

موقع پهن کردنشان، صدایت کردم و با تو حرف زدم. میدانی با فعل مفرد بعد سالها... دلگرمی حضورت، ادبم را محکم نگه داشته بود...

خاااالی شده ام ای تمام عزت و تکیه گاه زندگی ام.............

  • بی قرار