استاد بزرگواری به نکات ظریفی اشاره
می کرد:
محبت و
احترام
جانا سخن از زبان ما می گویی...
از پایه ها و پی های مهم مسائل تربیتی،
همه جوره است
- - محبتی که پشت بند آن
تکلیف می آورد
-
- احترامی که شخصیت می
بخشد
آآری
کودک و نوجوان ما از محبت صحیح سیراب شود،
به او احترام گذاشته شود، کم نمی آورد، به جان شما!
رو به رشد می شود :) به جان شما!
محبت و احترام، مثال تار و
پود زره آهنین می ماند، مقاوم می کند، ضربه ها را بر جانش کم اثر یا بی اثر می کند،
توکل و تلاش را که ضمیمه ی همیشگی این پی
های ساختمانی وجودش هم کند، این پله های تعالی، و امانت دستان شما....
گیر و درگیر دامهای دلفریب و تار
عنکبوتی مرئی و نامرئی جامعه، فضای سایبری، دشمن و نامردیهای روزگار نمی شود... دچار نیازهای
کاذب در دنیای حقیقت و مجاز نمی گردد...
خود را، جایگاه خود را، کرامت خود را، استعدادهای
خود را زودتر می شناسد، می یابد
ایمانش، اعتقاداتش دستخوش طوفان هم
شود، دستش به
مصباح الهدی و سفینه النجاه ها که باشد، نگران غرق شدنش نخواهید شد...
پدر و مادر دلسوز و عزیز، حواسمان باشد
هم به ارتباط های کلامی و رفتاری بین خود و هم با گلهای نازنین زندگیمان
گاهی در اثر نگرانی زیاد، گاهی در اثر
محبت زیاد از حد طبیعی، گاهی بر اثر آرمان نگری و توقعات دور از استعداد و توانمندی،
گاهی در اثر روش های سخت و صعب العبور،گاهی در اثر چهار چوب های زیااادی که دست و
پای تعالی و رشد را طناب پیچ می کند،
دچار حسرت نشویم که آه و فغان این است
و آن شد،
حواسمان باشد،
محبت و احترام را نشان کودکانمان دهیم،
بیانش کنیم که اگر از اعماق جان باشد، بر دل صاف و پاک کودک و نوجوان و جوانمان می
نشیند، قشنگ هم می نشیند...
دریغش نکنیم
==============
پ.ن:
به بهانه ی خواهر کوچکم کیمیا بصیر، که در طی جلسه مصاحبه، متوجه شدم درگیر صورتی از این حکایت شده، این قضیه ترغیبم کرد تا این مطلب نگاشته شود و همچنین یادآور حکایت های مشابه در محیط اطراف شد تا پررنگ تر به این مسئله توجه شود...